4) مسجد رفعت: شرف المکان بالمکین
نه هرکس کو به ملک اندر مکین باشد ملک باشد / نه نیلوفر بود هر گل که اندر آبدان باشد (فرخی)
هر جایی به اعتبار حضور افراد و نامی که بر آن می نهند معتبر است، بخصوص مقدس هم که باشد، همواره نقطه شروع اتفاقهای مهم است. اما بعضی وقتها، همان مکانی که بارها و بارها تجربه اش کردی، رنگ و بوی دیگری پیدا می کند ...
چندین بار به مسجد رفعت رفته بودم؛ مسجد بود و وادی ایمن. اما این بار برای من، بیش از یک مسجد بود. قرار بود باز هم مرد بارانی ام ببینم!
دور تا دورش را طالبان قرائت قرآن فرا گرفته بودند. به رسم استادی، به تلاوت خویش مهمان شان کرد و بعد نوبت به آموزش رسید. هر کس تلاوتی می کرد و او با دقتی وصف ناپذیر و حوصله ای بی حد، نکاتش را بیان می کرد.
کلاسوری با جلدی ارغوانی را که روی زانویش می گذاشت، یادم هست: دقتش در نگارش و نوع استفاده از خودکارهای رنگی متفاوت، که تمام انضباط و حوصله اش را به چشم می آورد! آیا می شود روزی هم نام مرا بر یکی از صفحات آن کلاسور بنویسد؟
إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّـهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّـهَ ...